رفتم حموم وقتی میخواستم بیام بیرون یادم اومد که حولمو نیوردن و بعد گفتم حوله منو بیارید و یه نفر در رو باز کرد حوله رو داد به منو منم تشکر کردم و وقتی میخواستم بیام بیرون یادم اومد که من تو خونه تنها بودم...
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
نظرسنجی
سایت ما چقدر ترسناک است؟
سایت ها
شعر/geryekingilshaghayegh.rozblog.com
ریاضی هفتم و هشتم/َfalahiriazi.blogfa.com
اخبار ورزشی/varzesh3.ir
آمار سایت